معنی فارسی multidisciplinary
B2پروژه یا تحقیقاتی که از چندین رشته علمی یا حرفهای متفاوت برای بررسی یک موضوع یا حل یک مسئله استفاده میکند.
Involving multiple academic disciplines or professional specializations.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Relating to multiple areas of study.
example
معنی(example):
کار او شامل رویکردهای چندرشتهای برای حل مشکلات پیچیده است.
مثال:
Her work involves multidisciplinary approaches to solve complex problems.
معنی(example):
تیمهای چندرشتهای میتوانند راهحلهای جامعتری ارائه دهند.
مثال:
Multidisciplinary teams can provide more comprehensive solutions.
معنی فارسی کلمه multidisciplinary
:
پروژه یا تحقیقاتی که از چندین رشته علمی یا حرفهای متفاوت برای بررسی یک موضوع یا حل یک مسئله استفاده میکند.