معنی فارسی multifidly
B1به صورت چندینبار شکاف خورده یا تقسیمشده.
In a manner that is cleaved or divided into parts.
- ADVERB
example
معنی(example):
ساختار چندشکاف نشاندهنده انشعابهای پیچیده بود.
مثال:
The multifidly cleaved structure showed complex branching.
معنی(example):
برگ به طور چندشکاف تقسیم شده بود و آن را منحصر به فرد میکرد.
مثال:
The leaf was multifidly divided, making it look unique.
معنی فارسی کلمه multifidly
:
به صورت چندینبار شکاف خورده یا تقسیمشده.