معنی فارسی multilayered
B2به معنای داشتن ویژگی‌های متنوع و پیچیده، به‌ویژه در جملات یا مضامین.
Consisting of multiple layers or levels, often used to describe complex issues or arguments.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Having more than one layer.
example
معنی(example):
استدلال او چندلایه بود و نیاز به تحلیل دقیق داشت.
مثال:
Her argument was multilayered and needed careful analysis.
معنی(example):
ارتباط چندلایه می‌تواند درک را در مکالمات تقویت کند.
مثال:
Multilayered communication can enhance understanding in conversations.
معنی فارسی کلمه multilayered
:
به معنای داشتن ویژگی‌های متنوع و پیچیده، به‌ویژه در جملات یا مضامین.
