معنی فارسی multisonorously
B1بهطور چندصدایی؛ به حالتی اشاره دارد که صداها یا نغمهها به طور همزمان و از منابع مختلف تولید میشوند.
In a manner characterized by multiple resonant sounds.
- ADVERB
example
معنی(example):
پرندگان در نور صبحگاهی چندصدایی آواز خواندند.
مثال:
The birds sang multisonorously in the early morning light.
معنی(example):
ارکستر چندصدایی نواخت و سالن را با موسیقی پر کرد.
مثال:
The orchestra played multisonorously, filling the hall with music.
معنی فارسی کلمه multisonorously
:
بهطور چندصدایی؛ به حالتی اشاره دارد که صداها یا نغمهها به طور همزمان و از منابع مختلف تولید میشوند.