معنی فارسی multivolent
B1چندوجهی، به حالتی اشاره دارد که ابعاد یا جنبههای متفاوتی دارد.
Having multiple aspects or layers, especially in conflict or personality.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طبیعت چندوجهی این بحث آن را برای حل کردن دشوار کرد.
مثال:
The multivolent nature of the argument made it difficult to resolve.
معنی(example):
شخصیت چندوجهی او همه کسانی را که ملاقات میکرد، مجذوب خود میکرد.
مثال:
Her multivolent personality fascinated everyone she met.
معنی فارسی کلمه multivolent
:
چندوجهی، به حالتی اشاره دارد که ابعاد یا جنبههای متفاوتی دارد.