معنی فارسی munchies

A2 /ˈmʌntʃiz/

تنقلات، غذایی که معمولاً در میان وعده‌ها یا به عنوان خوراکی کوچک مصرف می‌شود.

Snacks or small amounts of food eaten between meals.

مکالمه با هوش مصنوعی آموزش زبان با فیلم

noun

معنی(noun):

Food, especially convenience snack foods.

معنی(noun):

(with the definite article) Hunger, especially a craving for food as a result of cannabis or alcohol consumption.

مثال:

I've got the munchies.

example

معنی(example):

بعد از فیلم، برای خوردن تنقلات رفتیم بیرون.

مثال:

After the movie, we went out for some munchies.

معنی(example):

من همیشه در نیمه شب گرسنه می‌شوم.

مثال:

I always get munchies late at night.

معنی فارسی کلمه munchies

تنقلات، غذایی که معمولاً در میان وعده‌ها یا به عنوان خوراکی کوچک مصرف می‌شود.