معنی فارسی munite

B1

متحد کردن یا یکپارچه‌سازی موارد مختلف.

To unite or bring together.

example
معنی(example):

آن‌ها تصمیم گرفتند منابع خود را برای پروژه متحد کنند.

مثال:

They decided to munite their resources for the project.

معنی(example):

ما باید تلاش‌های خود را برای موفقیت متحد کنیم.

مثال:

We should munite our efforts to succeed.

معنی فارسی کلمه munite

: معنی munite به فارسی

متحد کردن یا یکپارچه‌سازی موارد مختلف.