معنی فارسی munitioned
B1مهماتگذاری، به فرآیند پر کردن یا آمادهسازی سلاحها با مهمات اشاره دارد.
The act of supplying weapons with ammunition.
- verb
verb
معنی(verb):
To supply with munitions.
example
معنی(example):
سربازان سلاحهای خود را قبل از نبرد مهماتگذاری کردند.
مثال:
The soldiers munitioned their weapons before the battle.
معنی(example):
او تأمینات خود را برای آماده شدن برای سفر مهماتگذاری کرد.
مثال:
He munitioned his supplies to prepare for the expedition.
معنی فارسی کلمه munitioned
:
مهماتگذاری، به فرآیند پر کردن یا آمادهسازی سلاحها با مهمات اشاره دارد.