معنی فارسی munjon

B1

به نوعی از گیاهان یا جانوران در طبیعت اشاره دارد، معمولاً کوچک و غیرمعمول.

A small, often unusual plant or creature found in nature.

noun
معنی(noun):

An Aboriginal Australian who has little or no contact with white people.

example
معنی(example):

مُنجُن کوچک در طول پیاده‌روی ما یک غافلگیری دلپذیر بود.

مثال:

The small munjon was a delightful surprise during our hike.

معنی(example):

ما یک مُنجُن را در زیر بوته‌ها در جنگل پیدا کردیم.

مثال:

We found a munjon nestled in the underbrush of the forest.

معنی فارسی کلمه munjon

: معنی munjon به فارسی

به نوعی از گیاهان یا جانوران در طبیعت اشاره دارد، معمولاً کوچک و غیرمعمول.