معنی فارسی murderously

B2

به طرز کشنده یا به شیوه‌ای که نشان دهنده نیت کشتن است.

In a manner that shows an inclination to murder; deadly.

example
معنی(example):

او بعد از بحثشان به او به طرز مرگباری نگاه کرد.

مثال:

He looked at her murderously after their argument.

معنی(example):

شرور با لبخند مرگباری نقشه جنایت بعدی خود را کشید.

مثال:

The villain smiled murderously as he plotted his next crime.

معنی فارسی کلمه murderously

: معنی murderously به فارسی

به طرز کشنده یا به شیوه‌ای که نشان دهنده نیت کشتن است.