معنی فارسی muskie
B1نوعی ماهی گوشتخوار بزرگ که در آبهای شیرین یافت میشود.
A type of large, carnivorous fish found in freshwater lakes and rivers.
- NOUN
example
معنی(example):
او یک ماهی موسکی را گرفت که بیش از سه پا طول داشت.
مثال:
He caught a muskie that was over three feet long.
معنی(example):
ماهیهای موسکی به خاطر سخت بودن در صید معروف هستند.
مثال:
Muskies are known for being difficult to catch.
معنی فارسی کلمه muskie
:
نوعی ماهی گوشتخوار بزرگ که در آبهای شیرین یافت میشود.