معنی فارسی mustachial

B2

مرتبط با سبیل یا سبیلاوی، ناظر بر ویژگی‌های ظاهری یا خاصیت یک فرد به لحاظ داشتن سبیل.

Relating to mustaches; a term used to describe characteristics associated with having a mustache.

example
معنی(example):

او ویژگی‌های سبیلاوی نژادهای مختلف سگ را مورد بحث قرار داد.

مثال:

He discussed the mustachial attributes of different breeds of dogs.

معنی(example):

در برخی زمینه‌ها، ویژگی‌های سبیلاوی می‌تواند نشان‌دهنده وضعیت اجتماعی باشد.

مثال:

In certain contexts, mustachial features can indicate social status.

معنی فارسی کلمه mustachial

: معنی mustachial به فارسی

مرتبط با سبیل یا سبیلاوی، ناظر بر ویژگی‌های ظاهری یا خاصیت یک فرد به لحاظ داشتن سبیل.