معنی فارسی musteringplant
B1محل یا کارخانهای که در آن عملیات جمعاوری انجام میشود.
A facility where the gathering process takes place.
- NOUN
example
معنی(example):
کارخانهی جمعآوری برای عملیات روان حیاتی است.
مثال:
The musteringplant is vital for smooth operations.
معنی(example):
بهبودها در کارخانهی جمعآوری بهرهوری را افزایش خواهد داد.
مثال:
Improvements in the musteringplant will enhance productivity.
معنی فارسی کلمه musteringplant
:
محل یا کارخانهای که در آن عملیات جمعاوری انجام میشود.