معنی فارسی mustiest

B1

صفتی که به بو یا حالتی بشدت طعم‌دار و قدیمی اشاره می‌کند.

Superlative form of musty, indicating the strongest of musty odors.

adjective
معنی(adjective):

Having a stale odor.

example
معنی(example):

این اتاق کپک‌زده‌ترین اتاق در خانه است.

مثال:

This is the mustiest room in the house.

معنی(example):

در میان تمام زیرزمین‌ها، آن یکی کپک‌زده‌ترین است.

مثال:

Among all the basements, that one is the mustiest.

معنی فارسی کلمه mustiest

: معنی mustiest به فارسی

صفتی که به بو یا حالتی بشدت طعم‌دار و قدیمی اشاره می‌کند.