معنی فارسی mutagenetic

B1

مربوط به یا تاثیرگذار بر ژن‌های موجودات زنده و تغییرات آن‌ها.

Pertaining to or causing mutations in genetic material.

example
معنی(example):

فاکتور موتاژنتیک در این آزمایش نقشی ایفا کرد.

مثال:

The mutagenetic factor played a role in the experiment.

معنی(example):

محققان در حال بررسی خواص موتاژنتیکی برخی مواد شیمیایی هستند.

مثال:

Researchers are exploring mutagenetic properties of certain chemicals.

معنی فارسی کلمه mutagenetic

: معنی mutagenetic به فارسی

مربوط به یا تاثیرگذار بر ژن‌های موجودات زنده و تغییرات آن‌ها.