معنی فارسی muttonbird

B2

پرنده‌ای دریایی که در قاره‌های جنوبی زندگی می‌کند و به دلیل گوشتش معروف است.

A seabird known for its meat, found in southern continents.

example
معنی(example):

پرنده‌ی ماکسیل هر سال هزاران مایل مهاجرت می‌کند.

مثال:

The muttonbird migrates thousands of miles each year.

معنی(example):

شما می‌توانید ماکسیل‌ها را در لانه‌سازی در صخره‌ها ببینید.

مثال:

You can see muttonbirds nesting on the cliffs.

معنی فارسی کلمه muttonbird

: معنی muttonbird به فارسی

پرنده‌ای دریایی که در قاره‌های جنوبی زندگی می‌کند و به دلیل گوشتش معروف است.