معنی فارسی muttonbirding
B1پرندهگیری مَتون، فرآیند گرفتن و استفاده از پرندههای مَتون، بهویژه در مناطق خاصی که این پرندهها در آن مهاجرت میکنند.
The practice of catching muttonbirds, often for meat and feathers.
- noun
noun
معنی(noun):
The seasonal harvesting of petrel chicks, especially shearwater species, for food, oil and feathers.
example
معنی(example):
پرندهگیری مَتون شامل گرفتن پرندهها برای گوشت و پرهای آنها است.
مثال:
Muttonbirding involves catching birds for their meat and feathers.
معنی(example):
بسیاری از مردم در فصل مهاجرت از پرندهگیری مَتون لذت میبرند.
مثال:
Many people enjoy muttonbirding during the migration season.
معنی فارسی کلمه muttonbirding
:
پرندهگیری مَتون، فرآیند گرفتن و استفاده از پرندههای مَتون، بهویژه در مناطق خاصی که این پرندهها در آن مهاجرت میکنند.