معنی فارسی muxed
B1مکس به فرآیند ترکیب چندین سیگنال یا منبع رسانهای به یک سیگنال واحد اشاره دارد.
Combined multiple signals or media sources into one stream.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a mess of something; to botch.
معنی(verb):
To multiplex.
example
معنی(example):
صدای فیلم با ویدیو مکس شد.
مثال:
The audio was muxed with the video for the film.
معنی(example):
او دو ترک را برای خروجی تمیز مکس کرد.
مثال:
He muxed the two tracks together for a clean output.
معنی فارسی کلمه muxed
:
مکس به فرآیند ترکیب چندین سیگنال یا منبع رسانهای به یک سیگنال واحد اشاره دارد.