معنی فارسی muzz
B1 /mʌz/مَز زدن به معنای حواسپرتی یا ادای صداهایی است که نشاندهنده شادی یا علاقه است.
To make a muffled sound or noise, often associated with excitement or amusement.
- verb
verb
معنی(verb):
To study intently; to pore over.
معنی(verb):
To hang around aimlessly; to loiter.
معنی(verb):
To make muzzy or hazy; to confuse.
example
معنی(example):
او در طول شوخی یک خنده مَز زده داد.
مثال:
He gave a muzz of laughter during the joke.
معنی(example):
سگ وقتی گربه را دید، شروع به مَز زدن کرد.
مثال:
The dog started to muzz when it saw the cat.
معنی فارسی کلمه muzz
:
مَز زدن به معنای حواسپرتی یا ادای صداهایی است که نشاندهنده شادی یا علاقه است.