معنی فارسی mycological
B2قارچشناسی به مطالعهی قارچها و ویژگیهای آنها اشاره دارد.
Relating to the study of fungi.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
مطالعات قارچشناسی به ما کمک میکند تا قارچها را بهتر بشناسیم.
مثال:
Mycological studies help us understand fungi better.
معنی(example):
تحقیقات قارچشناسی بر روی تأثیرات قارچها بر سلامت تمرکز داشت.
مثال:
The mycological research focused on the effects of mushrooms on health.
معنی فارسی کلمه mycological
:
قارچشناسی به مطالعهی قارچها و ویژگیهای آنها اشاره دارد.