معنی فارسی mycorrhizal
B1مربوط به میکوریزا، که در تعاملات همزیستی گیاهان و قارچها و تبادلات مغذی نقش دارند.
Pertaining to mycorrhiza, especially with respect to the relationships between plants and fungi.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بسیاری از گیاهان از ارتباطات میکوریزال خود بهرهمند میشوند.
مثال:
Many plants benefit from their mycorrhizal associations.
معنی(example):
تحقیقات نشان میدهد که شبکههای میکوریزال از تنوع زیستی حمایت میکنند.
مثال:
Research shows that mycorrhizal networks support biodiversity.
معنی فارسی کلمه mycorrhizal
:
مربوط به میکوریزا، که در تعاملات همزیستی گیاهان و قارچها و تبادلات مغذی نقش دارند.