معنی فارسی myo

B1

پیشوندی در زبان پزشکی که به عضلات مرتبط می‌شود.

A prefix meaning muscle, often used in terms related to muscle conditions.

example
معنی(example):

مفرد 'میو' پیشوندی است که معمولاً در اصطلاحات پزشکی استفاده می‌شود.

مثال:

Myo is a prefix often used in medical terminology.

معنی(example):

اصطلاح میوپاتی به بیماری‌ای اطلاق می‌شود که بافت عضله را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

مثال:

The term myopathy refers to a disease affecting muscle tissue.

معنی فارسی کلمه myo

: معنی myo به فارسی

پیشوندی در زبان پزشکی که به عضلات مرتبط می‌شود.