معنی فارسی myographic

B1

وظایف یا ویژگی‌های مایوگرافیک به آنچه که مربوط به مایوگرافی است، اشاره دارد.

Related to the methods or results of myography.

example
معنی(example):

داده‌های مایوگرافیک می‌تواند در برنامه‌های توانبخشی کمک کند.

مثال:

Myographic data can help in rehabilitation programs.

معنی(example):

تحلیل مایوگرافیک بینش‌های جدیدی درباره عملکرد عضلات فاش کرد.

مثال:

The myographic analysis revealed new insights into muscle function.

معنی فارسی کلمه myographic

: معنی myographic به فارسی

وظایف یا ویژگی‌های مایوگرافیک به آنچه که مربوط به مایوگرافی است، اشاره دارد.