معنی فارسی myth.

B2

افسانه، داستانی خیالی که در فرهنگ‌ها برای توضیح پدیده‌های طبیعی و انسانی روایت می‌شود.

A traditional story, especially one concerning the early history of a people or explaining a natural or social phenomenon.

example
معنی(example):

افسانه هرکول برای بسیاری از مردم شناخته شده است.

مثال:

The myth of Hercules is known to many people.

معنی(example):

افسانه‌ها اغلب باورهای یک فرهنگ را توضیح می‌دهند.

مثال:

Myths often explain the beliefs of a culture.

معنی فارسی کلمه myth.

: معنی myth. به فارسی

افسانه، داستانی خیالی که در فرهنگ‌ها برای توضیح پدیده‌های طبیعی و انسانی روایت می‌شود.