معنی فارسی mythicized
B1بهگونهای داستانی را بیان کردن که سبب میشود به احساسات و ارزشهای فرهنگی تبدیل شود.
Transformed into a myth, often over time or through retelling.
- verb
verb
معنی(verb):
To make into a myth.
معنی(verb):
To interpret in terms of mythology.
example
معنی(example):
داستان آنها در طول زمان افسانهای شده است.
مثال:
Their story has been mythicized over time.
معنی(example):
بسیاری از داستانها از طریق بازگویی افسانهای شدهاند.
مثال:
Many tales have been mythicized through retelling.
معنی فارسی کلمه mythicized
:
بهگونهای داستانی را بیان کردن که سبب میشود به احساسات و ارزشهای فرهنگی تبدیل شود.