معنی فارسی mythopoetised
B1افسانهای کردن، تبدیل یک داستان یا روایت واقعی به چیزی که جنبههای اسطورهای یا ادبی جذاب دارد.
To create a mythical or poetic narrative from a story or event.
- VERB
example
معنی(example):
نویسنده داستانهای باستانی را به صورت افسانهای مجسم کرد تا آنها را قابل لمستر کند.
مثال:
The author mythopoetised the ancient tales to make them more relatable.
معنی(example):
در آثارش، اوچالشهای زندگی روزمره را به صورت افسانهای مجسم کرد.
مثال:
In his works, he mythopoetised the struggles of everyday life.
معنی فارسی کلمه mythopoetised
:
افسانهای کردن، تبدیل یک داستان یا روایت واقعی به چیزی که جنبههای اسطورهای یا ادبی جذاب دارد.