معنی فارسی nécessaires

B1

چیزهایی که برای انجام یک کار خاص الزامی هستند و بدون آن‌ها انجام کار ممکن نیست.

Required; essential.

noun
معنی(noun):

A small case for holding personal items.

example
معنی(example):

لوازم مورد نیاز برای پروژه ضروری هستند.

مثال:

The supplies needed for the project are necessary.

معنی(example):

مهارت‌های او برای موفقیت تیم ضروری است.

مثال:

His skills are necessary for the team to succeed.

معنی فارسی کلمه nécessaires

: معنی nécessaires به فارسی

چیزهایی که برای انجام یک کار خاص الزامی هستند و بدون آن‌ها انجام کار ممکن نیست.