معنی فارسی nach

B1

عملی که ممکن است به نحوی بیان‌گر عواطف یا احساسات باشد.

An action that may express emotions or feelings in a particular way.

example
معنی(example):

آنها وقتی غذا خوردن را تمام کردند نچ می‌زنند.

مثال:

They will nach when they finish eating.

معنی(example):

او دوست دارد هنگام تماشای فیلم نچ بزند.

مثال:

He likes to nach while watching movies.

معنی فارسی کلمه nach

: معنی nach به فارسی

عملی که ممکن است به نحوی بیان‌گر عواطف یا احساسات باشد.