معنی فارسی naggy

B1

نگران‌کننده، کسی که به طور مداوم در مورد کارها یا رفتارها نظر می‌دهد یا انتقاد می‌کند.

Complaining constantly about minor issues; overly critical.

example
معنی(example):

دوست من کمی نگران‌کننده است وقتی که به یادآوری کارهای خانه‌ام می‌پردازد.

مثال:

My friend is a bit naggy when it comes to reminding me about my chores.

معنی(example):

او تمایل دارد که نگران‌کننده باشد و همیشه می‌پرسد که آیا کار خانگی‌ام را تمام کرده‌ام.

مثال:

He tends to be naggy, always asking if I'm done with my homework.

معنی فارسی کلمه naggy

: معنی naggy به فارسی

نگران‌کننده، کسی که به طور مداوم در مورد کارها یا رفتارها نظر می‌دهد یا انتقاد می‌کند.