معنی فارسی naigue
B2ناگیو، توصیف کننده سادهلوح بودن در تجزیه و تحلیل یا تفکر.
A term describing someone who is innocent or overly trusting.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او شور و شوق سادهلوحانهای برای پروژه داشت.
مثال:
He had a naive enthusiasm for the project.
معنی(example):
او به این کار با دیدگاهی سادهلوحانه نزدیک شد.
مثال:
She approached the task with a naigue perspective.
معنی فارسی کلمه naigue
:
ناگیو، توصیف کننده سادهلوح بودن در تجزیه و تحلیل یا تفکر.