معنی فارسی nannie

A2

پرستاری که به مراقبت از کودکان در خانه‌ای غیر از خانه خود می‌پردازد.

A person, often a woman, who is employed to take care of young children in their own home.

example
معنی(example):

پرستار بچه‌ها را در حالی که والدینشان در محل کار بودند، مراقبت کرد.

مثال:

The nannie took care of the children while their parents were at work.

معنی(example):

او به عنوان پرستار بچه برای چند خانواده ثروتمند کار می‌کرد.

مثال:

She worked as a nannie for several wealthy families.

معنی فارسی کلمه nannie

: معنی nannie به فارسی

پرستاری که به مراقبت از کودکان در خانه‌ای غیر از خانه خود می‌پردازد.