معنی فارسی napalmed
B2عملی که به معنای استفاده از ناپالم برای حمله به یک منطقه است.
To have been attacked with napalm as a means of warfare.
- verb
verb
معنی(verb):
To spray or attack with this substance.
example
معنی(example):
این منطقه در طول جنگ با ناپالم مورد حمله قرار گرفت.
مثال:
The area was napalmed during the war.
معنی(example):
بازماندگان از ویرانیهای ایجاد شده در مناطق ناپالمشده صحبت کردند.
مثال:
Survivors spoke of the devastation caused by the napalmed zones.
معنی فارسی کلمه napalmed
:
عملی که به معنای استفاده از ناپالم برای حمله به یک منطقه است.