معنی فارسی naphthionate

B1

به نمک‌ها یا ترکیباتی اطلاق می‌شود که شامل نافتالین و مشتقات آن هستند.

Refers to salts or esters of naphthionic acid, used in various applications.

example
معنی(example):

نمک نفتی در فرآیندهای شیمیایی مختلف اهمیت دارد.

مثال:

The naphthionate salt is important in various chemical processes.

معنی(example):

ترکیبات نفتی می‌توانند در داروسازی استفاده شوند.

مثال:

Naphthionate compounds can be used in pharmaceuticals.

معنی فارسی کلمه naphthionate

: معنی naphthionate به فارسی

به نمک‌ها یا ترکیباتی اطلاق می‌شود که شامل نافتالین و مشتقات آن هستند.