معنی فارسی nappishness

B1

حالت خستگی یا احساس خواب‌آلودگی، معمولاً به خاطر کم‌خوابی.

The state of being sleepy or sluggish.

example
معنی(example):

نرمی او باعث شد کمی عصبی شود.

مثال:

His nappishness made him a bit cranky.

معنی(example):

او تلاش کرد نرمی خود را بعد از بیدار شدن پنهان کند.

مثال:

She tried to hide her nappishness after waking up.

معنی فارسی کلمه nappishness

: معنی nappishness به فارسی

حالت خستگی یا احساس خواب‌آلودگی، معمولاً به خاطر کم‌خوابی.