معنی فارسی narcose
B1حالت بیهوشی ناشی از بیحسکنندهها.
A state of induced unconsciousness or a trance-like condition caused by narcotics.
- NOUN
example
معنی(example):
او بعد از بیحسی در حالت نارکوز بود.
مثال:
He was in a narcose state after the anesthesia.
معنی(example):
نارکوز اغلب بخش ضروری از رویههای جراحی است.
مثال:
Narcose is often a necessary part of surgical procedures.
معنی فارسی کلمه narcose
:
حالت بیهوشی ناشی از بیحسکنندهها.