معنی فارسی narrowness
B1میزان باریک بودن یا محدودیت در عرض.
The quality or condition of being narrow.
- noun
noun
معنی(noun):
The state of being narrow
معنی(noun):
A constriction
example
معنی(example):
باریکی خیابان عبور وسایل نقلیه بزرگ را دشوار کرده بود.
مثال:
The narrowness of the street made it difficult for large vehicles to pass.
معنی(example):
باریکی در تفکر میتواند انتخابهای شما را محدود کند.
مثال:
Narrowness in thinking can limit your choices.
معنی فارسی کلمه narrowness
:
میزان باریک بودن یا محدودیت در عرض.
