معنی فارسی nasomaxillary

B2

مربوط به ناحیه‌ی بینی و فک بالا.

Pertaining to the area involving the nose and the upper jaw.

example
معنی(example):

کمپلکس ناسومکسیلار در آناتومی صورت ضروری است.

مثال:

The nasomaxillary complex is essential in facial anatomy.

معنی(example):

آسیب به ناحیه‌ی ناسومکسیلار می‌تواند بر تنفس تأثیر بگذارد.

مثال:

Injuries to the nasomaxillary area can affect breathing.

معنی فارسی کلمه nasomaxillary

: معنی nasomaxillary به فارسی

مربوط به ناحیه‌ی بینی و فک بالا.