معنی فارسی natch
B1 /nætʃ/تفسیری که نشان میدهد چیزی مسلم و واضح است.
Of course; naturally.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Naturally; of course.
مثال:
The Queen was seen wearing a hat when she visited Ascot, natch.
example
معنی(example):
البته، به تو در انجام تکالیفت کمک میکنم؛ حتماً!
مثال:
Of course, I'll help you with your homework; natch!
معنی(example):
او موافقت کرد که به مهمانی برود، حتماً.
مثال:
She agreed to go to the party, natch.
معنی فارسی کلمه natch
:
تفسیری که نشان میدهد چیزی مسلم و واضح است.