معنی فارسی naturalness
B1طبیعی بودن، ویژگی یا حالتی که نشان‌دهنده این باشد که چیزی به دور از ساختگی و با افتادگی و سادگی ایجاد شده است.
The quality of being natural; genuineness or authenticity.
- noun
noun
معنی(noun):
The state or quality of being natural.
معنی(noun):
Of a picture or recording, likeness to the original.
example
معنی(example):
طبیعی بودن حرکات او رقصش را جالب کرده بود.
مثال:
The naturalness of her movements made her dancing fascinating.
معنی(example):
او از طبیعی بودن اثر هنری قدردانی کرد.
مثال:
He appreciated the naturalness in the artwork.
معنی فارسی کلمه naturalness
:
طبیعی بودن، ویژگی یا حالتی که نشان‌دهنده این باشد که چیزی به دور از ساختگی و با افتادگی و سادگی ایجاد شده است.
