معنی فارسی naturellement
B1طبیعی، به شکل طبیعی یا به طور ذاتی، به صورت خود به خود و بدون تلاش خاص.
In a natural manner; without special effort or intervention.
- ADVERB
example
معنی(example):
او به طور طبیعی از گذراندن وقت در فضای باز لذت میبرد.
مثال:
She naturally enjoys spending time outdoors.
معنی(example):
به طور طبیعی، شما باید به طور مرتب تمرین کنید تا پیشرفت داشته باشید.
مثال:
Naturally, you should practice regularly to improve.
معنی فارسی کلمه naturellement
:
طبیعی، به شکل طبیعی یا به طور ذاتی، به صورت خود به خود و بدون تلاش خاص.