معنی فارسی naughtily
A2به طور نافرمان یا بازیگوش، اشاره به رفتارهایی که در آنها فرد به عمد کارهای نادرست میکند.
In a mischievous or naughty manner.
- ADVERB
example
معنی(example):
کودک به طور نافرمان در پشت مبل پنهان شد.
مثال:
The child naughtily hid behind the sofa.
معنی(example):
او نافرمانانه آخرین کوکی را از ظرف برداشت.
مثال:
She naughtily took the last cookie from the jar.
معنی فارسی کلمه naughtily
:
به طور نافرمان یا بازیگوش، اشاره به رفتارهایی که در آنها فرد به عمد کارهای نادرست میکند.