معنی فارسی navipendular
B1نوعی ابزار یا تکنیک در ناوبری که حرکت یا موقعیت را اندازهگیری میکند.
Pertaining to a device used for measuring navigation or positions.
- NOUN
example
معنی(example):
دستگاه ناویپندولار برای اندازهگیری موقعیت کشتیها استفاده میشد.
مثال:
The navipendular device was used to measure the ships' positions.
معنی(example):
آنها در سیستمهای ناوبری خود از رویکرد ناویپندولار استفاده کردند.
مثال:
They utilized a navipendular approach in their navigation systems.
معنی فارسی کلمه navipendular
:
نوعی ابزار یا تکنیک در ناوبری که حرکت یا موقعیت را اندازهگیری میکند.