معنی فارسی near to

A1

نزدیک به، در فاصله‌ای کم یا محل نزدیک به یک نقطه دیگر.

In close proximity to; not far from.

example
معنی(example):

مدرسه نزدیک به خانه‌ام است.

مثال:

The school is near to my house.

معنی(example):

یک پارک نزدیک به دفتر ما وجود دارد.

مثال:

There is a park near to our office.

معنی فارسی کلمه near to

: معنی near to به فارسی

نزدیک به، در فاصله‌ای کم یا محل نزدیک به یک نقطه دیگر.