معنی فارسی nearish

B1

نزدیک، ولی نه کاملاً مشخص، به معنای اینکه چیزی در فاصله‌ای نه چندان دور قرار دارد.

Somewhat near; relatively close but not precisely.

example
معنی(example):

کافه نزدیک به میدان اصلی است.

مثال:

The cafe is nearish to the main square.

معنی(example):

این رویداد برای زمانی نزدیک برنامه‌ریزی شده است.

مثال:

The event is scheduled for a nearish time.

معنی فارسی کلمه nearish

: معنی nearish به فارسی

نزدیک، ولی نه کاملاً مشخص، به معنای اینکه چیزی در فاصله‌ای نه چندان دور قرار دارد.