معنی فارسی nec

B1

ضروری، نباید نادیده گرفته شود.

Necessary or required.

example
معنی(example):

او درک کرد که چرا این قانون برای همه ضروری است.

مثال:

He found it hard to understand why the rule was nec for everyone.

معنی(example):

برخی استدلال می‌کنند که این تصمیم برای پروژه ضروری است.

مثال:

Some argue that this decision is nec for the project.

معنی فارسی کلمه nec

: معنی nec به فارسی

ضروری، نباید نادیده گرفته شود.