معنی فارسی necromantical
B2مربوط به جادو و علم احضار و ارتباط با ارواح مردگان.
Relating to the practice of necromancy or the magical arts involving the dead.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
آیینهای نکرومانیتیک به عنوان هر دو، قدرتمند و خطرناک دیده میشدند.
مثال:
The necromantical rituals were seen as both powerful and dangerous.
معنی(example):
او تکنیکهای باستانی نکرومانیتیک را برای پایاننامهاش مطالعه کرد.
مثال:
She studied ancient necromantical practices for her thesis.
معنی فارسی کلمه necromantical
:
مربوط به جادو و علم احضار و ارتباط با ارواح مردگان.