معنی فارسی needless to say
B2به معنای اینکه چیزی واضح و بدیهی است و نیازی به گفتن آن نیست.
It is obvious and does not need to be stated.
- adverb
adverb
معنی(adverb):
Clearly, obviously.
مثال:
Having won the championship, he is, needless to say, a very happy man.
example
معنی(example):
بدون شک، او از نتایج بسیار خوشحال بود.
مثال:
Needless to say, he was very happy with the results.
معنی(example):
بدون اینکه بگوییم، ملاقات ما موفقیت‌آمیز بود.
مثال:
Needless to say, our meeting was a success.
معنی فارسی کلمه needless to say
:
به معنای اینکه چیزی واضح و بدیهی است و نیازی به گفتن آن نیست.
