معنی فارسی needling
B1عمل اذیت کردن یا سرزنش کردن که میتواند به صورت شوخی یا جدی انجام شود.
The act of teasing or provoking someone.
- noun
noun
معنی(noun):
A needy person.
example
معنی(example):
اذیت کردن کسی میتواند گاهی اوقات جو را شاداب کند.
مثال:
Needling someone can sometimes help lighten the mood.
معنی(example):
او از اشتباهات همتیمیهایش انتقاد میکرد.
مثال:
He was needling his teammates about their mistakes.
معنی فارسی کلمه needling
:
عمل اذیت کردن یا سرزنش کردن که میتواند به صورت شوخی یا جدی انجام شود.