معنی فارسی negatedness

B2

وضعیت یا کیفیت منفی کردن یا رد یک ایده یا پیشنهاد.

The state or quality of being negated, often indicating rejection or denial.

example
معنی(example):

منفی بودن در سخنرانی او نشان‌دهنده یک عدم پذیرش بود.

مثال:

The negatedness in his speech indicated a refusal.

معنی(example):

درک منفی بودن می‌تواند به روشن‌سازی ایده‌های پیچیده کمک کند.

مثال:

Understanding negatedness can help clarify complex ideas.

معنی فارسی کلمه negatedness

: معنی negatedness به فارسی

وضعیت یا کیفیت منفی کردن یا رد یک ایده یا پیشنهاد.