معنی فارسی neglectingly

B1

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده بی‌توجهی یا عدم اهمیت باشد.

In a manner showing lack of attention or concern.

example
معنی(example):

او به طور غفلت‌آمیز تکالیفش را رها کرد و آن را ناتمام گذاشت.

مثال:

She neglected her homework neglectingly, leaving it incomplete.

معنی(example):

او به طور غفلت‌آمیز درباره مسئولیت‌هایش صحبت کرد که دوستانش را نگران کرد.

مثال:

He spoke neglectingly of his responsibilities, which worried his friends.

معنی فارسی کلمه neglectingly

: معنی neglectingly به فارسی

به شیوه‌ای که نشان‌دهنده بی‌توجهی یا عدم اهمیت باشد.